یار آخر

یادداشتهای سعید حسن زاده

یار آخر

یادداشتهای سعید حسن زاده

سلام
نمیدونم تو این دنیای اینترنت دنبال چی یا کی میگشتید که به اینجا پرت شدید ولی باید بگم که انصافا یه جایی اومدی که حداقل دوسه تا مطلب به درد بخور براتون داره. چون خیلی ها مستقیم وارد میشن! یه استقلالی هستم و زیاد فوتبال نگاه نمیکنم! ولی از همون اول عاشق اسم استقلال بودم.
بین این وقتهای اضافی هم که دارم طراحی سایت هم میکنم، اگه خواستید در خدمتتون هستیم.

طبقه بندی موضوعی

۱۴ مطلب در مهر ۱۳۹۳ ثبت شده است


گر جگر خشک شود، خشکی لب ها حتمی ست

رفتن ناله ی لب تشنه به بالا حتمی ست

آب اگر یافت نشد، مرگ ربابِ بی شیر

بر سر درسِ جگر سوز الفبا، حتمی ست

قطره ی آب اگر نذرِ سر او بکند

بر علی اصغرمان معجزه ای سا، حتمی ست

بدنِ غیرت اگر که عرق سرد کند

بزرگ هیئتیان را صدا کنید از نو
بساط سینه زنی دست و پا کنید از نو
      
ز بقچه های قدیمیِ خانه، مادرها
لباس مشکی ما را جدا کنید از نو
    
و ان یکاد بخوانید و آیت الکرسی
دو ماه بدرقه ی راه ما کنید از نو
     
درون خیمه و یا تکیه ها، میان داران
برای سینه زنی کوچه وا کنید از نو
     
تمامِ دردِ بدون علاج دنیا را
به چای روضه ی آقا دوا کنید از نو
      
برای روضه نذری مادران نجیب
تهیه سفره و نان و غذا کنید از نو
      
مگر نمی شنوی کلُ یومٍ عاشورا
برای گریه مبادا حیا کنید از نو
    
ملائکه به زمین زودتر هبوط کنید
وَ فکر قدر کمی بوریا کنید از نو
     
سلام حضرت زهرا! زمین قلبم را
شبیه هیئتمان کربلا کنید از نو
      
رسید بار دگر فصل محتشم خوانی
چه نوحه و چه عزا را عطا کنید از نو...

یک کربلا بده همه ی هستی ام بگیر
یک کربلا بده به من اصلا بگو بمیر
یک کربلا بده طلبت بیشتر بکن...
یک کربلا به راه خدا بر من فقیر.. .

--------------------------------------------
آقا برای کرب وبلا زار می زنم
از فرط هجر کرب وبلا جار می زنم
این آخرین امید دل خسته ی من است
دست طلب به نام علمدار می زنم

سرلشکر جعفری: در جنگ نرم حمایتی از سوی سازمان‌ها و مسئولین دولتی نمی‌شود

فرمانده کل سپاه افزود: اهمیت جنگ نرم خیلی بالاتر از ۸ سال دفاع مقدس است اما مشکل اساسی این است که آنهایی که باید این موضوع را درک کننند درک نمی‌کنند؛ ما در این جنگ تلفات می‌دهیم اما خیلی‌ها خوابند.



ان شا الله یه روز بیدار میشن...

:)

حسین فریاد می زند: "هل من ناصر ینصرنی؟"
و من درحالی که نمازم قضا شده است می گویم:
لبیک یاحسین! لبیک...
حسین نگاه می کند لبخندی می زند و به سمت دشمن تاخت می کند...
و من باز می گویم:
لبیک یاحسین!لبیک...
حسین شمشیر می خورد من سر مادرم داد می زنم و می گویم:
لبیک یا حسین!لبیک...
حسین سنگ می خورد، من در مجلس غیبت می گویم:
لبیک یا حسین! لبیک...
حسین از اسب به زمین می افتد عرش به لرزه در می آید و من در پس نگاه های حرامم فریاد میزنم
لبیک یا حسین ! لبیک...
حسین رمق ندارد باز فریاد میزند: هل من ناصر ینصرنی؟
من محتاطانه دروغ میگویم و باز فریاد می زنم:
لبیک یا حسین لبیک...
حسین سینه اش سنگین شده است، کسی روی سینه است، حسین به من نگاه می کند می گوید: تنهایم یاریم کن...
من گناه می کنم و باز فریاد می زنم: لبیک...
خورشید غروب کرده است...
من لبخندی می زنم و می گویم:
اللهم عجل لولیک الفرج...
به چشمان مهدی خیره می شوم و می گویم:
"دوستت دارم تنهایت نمی گذارم..."
مهدی به محراب می رود و برای گناهان من طلب مغفرت می کند...
مهدی تنهاست...

حسین تنهاست...
من این را میدانم اما ...


وای برمن...

[با اندکی تاخیر...]


حسین قافله ات نیّتِ سفر دارد
تو میروی و خدا از دلت خبر دارد

برای بدرقه اُمّ البنین هم آمده است
به جای مادرتان دست بر کمر دارد

مسیرتان،زیاد است و دخترت کوچک
برای دختر تو این سفر خطر دارد

برای قاسم از اینجا زره ببر آقا
برای پیکر او سنگها شرر دارد

میان قافله ات جا که هست با زینب
بگو که چادر و معجر اضافه بر دارد

بیا حسین عوض کن تو ساربانت را
گمان کنم که به انگشترت نظر دارد

بیا برای خودت هم کفن بخر آقا
ثواب دارد عزیزم کجا ضرر دارد

مسلم ابن عقیل
 

باور نمی کردم گذرها را ببندند

من را که می بینند درها را ببندند

 

خورشید بودم زیر نور ماه رفتم

جان خودت تا صبح خیلی راه رفتم

 

در شهر کوفه کوچه گردی کم نکردم

این چند شب یک خواب راحت هم نکردم

 

من شیر بودم کوفه در زنجیرم انداخت

این کوچه های تنگ آخر گیرم انداخت

 

امروز جان دادم اگر جانت سلامت

دندان من افتاد دندانت سلامت

 

حالا که می آیی کفن بردار حتماً

ای یوسف من پیرهن بردار حتماً

 

حالا که می آیی ستاره کم بیاور

با دخترانت گوشواره کم بیاور

 

السلام علیک یا مسلم ابن عقیل(ع)

مسلم ابن عقیل

کوفه را با تو حسین جان سر و پیمانی نیست
هرچه گشتم به خدا صحبت مهمانی نیست

به خدا نامه نوشتم به حضورت نرسید
آن چه مانده ست مرا غیره پشیمانی نیست

کارم این است که تا صبح فقط در بزنم
غربتی سخت تر از بی سر و سامانی نیست

جگرم تشنه ی آب و لبِ من تشنه ی توست
بین کوفه به خدا مثل ِ من عطشانی نیست

من از این وجه ِ شباهت به خودم میبالم
قابل سنگ زدن هر لب و دندانی نیست

من رویِ بام چرا؟ تو لبِ گودال چرا؟
دلِ من راضی از این شیوه یِ قربانی نیست

موی من را دم دروازه به میخی بستند
همچو زلفم به خدا زلف پریشانی نیست

زرهم رفت ولی پیرهنم دست نخورد
روزیِ مسلمت انگار که عریانی نیست

اى کاش میشد لبِ گودال نبیند زینب
بر بدن پیرُهَن ِ یوسفِ کنعانی نیست

سوخت عمامه ام امروز ولی دور و برم
دختر ِ سوخته یِ شام غریبانی نیست

هرچه شد باز زن و بچه کنارم نَبُوَد
که عبور از وسط شهر به آسانی نیست

دستِ سنگین، دلِ بی رحم، صفات اینهاست
کارشان جز زدن سنگ به پیشانی نیست

دخترم را بغلش کن به کنیزی نرود
چه بگویم که در این شهر مسلمانی نیست

بـر مشامم می رسد هر لحظه بوی کربلا
صاحب من، راهی ام کن سمت کوی کربلا

داغ دیدار حرم شد عقده ای روی دلم
بر دلم ترسم بماند آروزی کربلا

آبرویم را بخر ای شاه من خون خدا
می شوم صاحب مقام از آبروی کربلا

از شمیمِ ذره ای از تربت صحن حسین
کـل عالم را گرفته عطر و بوی کربلا

طوف شش گوشه برای بنده ات از واجبات
قبله ام گشته خـدایـا رو به روی کربلا

تشنه ی آب فراتم ای عجل مهلت بده
تــا بنوشم قطره آبی از سبوی کربلا

صحبت و حرف و کلام من فقط باشد همین
هر کجا در هر مکانی گفت و گوی کربلا

نوکرت خواهشی دارد اجابت می کنی؟
اربعین هر ساله آید او به سوی کربلا


کربلا یعنی که یاد رهبری
ازحسین عصرخودفرمانبری
بیعت مادوستان عین ولاست
زاده ی زهرا علی روح خداست
عده ای ازهمرهان جاهل شدند
درحمایت ازعلی کاهل شدند
مکرداخل کفرخارج راببین
رونق کارخوارج راببین
نایب مهدی ولی داریم وبس
شیعیان سیدعلی داریم وبس

یک حسین گفتم و یک عمر نمک گیر شدم
بر در خانه ارباب زمین گیر شدم
شکر لله که شد روزی ما روزی تو 
من جوان بودم و در روضه ی تو پیر شدم

ﻣﺼﺎﺣﺒﻪﮔﺮ:
ﺗﺮﮐﺶ ﺧﻤﭙﺎﺭﻩ سینه‌اش ﺭُﻭ ﭼﺎﮎ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ
ﺭﻭی ﺯﻣﻴﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﻭ ﺯﻣﺰﻣﻪ می‌کرﺩ.
ﺩﻭﺭﺑﻴﻦ ﺭُﻭ ﺑﺮﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺭﻓﺘﻢ ﺑﺎﻻی ﺳﺮﺵ
ﺩﺍﺷﺖ آﺧﺮﻳﻦ ﻧﻔﺴﺎﺷﻮ می‌زﺩ.
ﺍﺯﺵ ﭘﺮﺳﻴﺪﻡ ﺍﻳﻦ ﻟﺤﻈﺎﺕ آﺧﺮ ﭼﻪ ﺣﺮفی ﺑﺮﺍی ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺍﺭی
ﺑﺎ ﻟﺒﺨﻨﺪ ﮔﻔﺖ: ﺍﺯ ﻣﺮﺩﻡ ﮐﺸﻮﺭﻡ ﻣﻴ‌‌ﺨﻮﺍﻡ ﻭﻗتی ﺑﺮﺍی

قدّ و بالای علی از چشم زهرا دیدنی ست

وای! وقتی می رسد دریا به دریا دیدنی ست


ای بلال امشب اذانی را که می خواهی بگو

«اشهدُ انّ علیاً حجة الله»ی بگو


آسمان می خواند امشب قدسیان دف می زنند

حوریان کِل می کشند و خاکیان کف می زنند


سالروز بزرگترین پیوند جهان،ازدواج امیرالمونین حیدر کرار علی(ع) و حضرت انسیة الحورا،سیده النساء العالمین،حضرت زهرا(س) بر تمامی عاشقان و شیعیان آن دو بزرگوار مبارکباد


war_in_iran


به نام خداوند شور آفریـن                        خداوند والفجر و فتح المبین

خداوند آنها که پرپر شدند                        شب آتش وخون کبوترشدند

خداوند موسی، خداوند نوح                     خداوند شبهای فتح الفتوح

خداوندمردان اهل نبرد،                           خداوند غیرت؛خداوند درد،

به نام خدایی که نور آفرید                       شب حمله عشق وغرورآفرید

خداوند گردان قایق سوار                        خداوند شیران شب زنده دار

بـه نام خداوند حال و قدیم                      خداوند شبهای هور  العظیم

خداوند دستـان ذکر و دعـا                      خداوند مجنون خیبر گـشا