یار آخر

یادداشتهای سعید حسن زاده

یار آخر

یادداشتهای سعید حسن زاده

سلام
نمیدونم تو این دنیای اینترنت دنبال چی یا کی میگشتید که به اینجا پرت شدید ولی باید بگم که انصافا یه جایی اومدی که حداقل دوسه تا مطلب به درد بخور براتون داره. چون خیلی ها مستقیم وارد میشن! یه استقلالی هستم و زیاد فوتبال نگاه نمیکنم! ولی از همون اول عاشق اسم استقلال بودم.
بین این وقتهای اضافی هم که دارم طراحی سایت هم میکنم، اگه خواستید در خدمتتون هستیم.

طبقه بندی موضوعی

۵ مطلب در شهریور ۱۳۹۳ ثبت شده است


womens_in_war
آزادگی های یواشکی بعضی از جوانان
ازخدا که پنهون نیست ازشما چه پنهون.
ﺩﺭﻭﻍ ﭼﺮﺍ؟
ﺟﻮونای قدیم هم ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﯾﮏ ﮐﺎﺭﺎﯾﯽ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ !

مثـــلا :

● ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺳﺎﮐﺸوو ﻣﯽ ﺑﺴﺘﻨﺪ ﻭ ﺑﺪﻭﻥ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭘﺪﺭ ﻭ ﻣﺎﺩﺭ ﺑﻔﻬﻤﻨﺪ ﺑﺎ ﺧﻮﺩﺷﺎﻥ ﺑﯿﺮﻭﻥﻣﯽ ﺑﺮﺩﻧﺪ ﻭ ﺑﻪ ﺑﻬﺎﻧﻪٔ ﻣﺪﺭﺳﻪ، ﺟﯿﻢ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ﻭ ﻣﯽ ﺭﻓﺘﻨﺪ ﺟﺒﻬﻪ ....
● ﻗﺒﻠﺶ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺩﺳﺖ ﺑﺮﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ﺗﻮﯼ ﺷﻨﺎﺳﻨﺎﻣﻪ ﻭ ﺳﻦﺷوو ﺗﻐﯿﯿﺮ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩﻧﺪ ....
● ﺑﻌﻀﯽ ﻫﺎ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺩﺍﺭ ﻭ ﻧﺪﺍﺭﺷوو ﻣﯽ ﺩﺍﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﻓﻘﺮﺍ ﯾﺎ ﮐﻤﮏ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﻧﺪ ﺑﻪ ﺟﺒﻬﻪ ....
● ﺷﺐﺎ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﺍﺯ ﭼﺎﺩﺭ ﯾﺎ ﺍﺗﺎﻕ ﯾﺎ ﺳﻨﮕﺮ ﻣﯽ ﺯﺩﻧﺪ ﺑﯿﺮﻭﻥ ﻭ ﻧﻤﺎﺯ ﺷﺐ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﺪﻧﺪ...
● بله ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﻫﺎﯼ ﺷﺎﻥ ﻫﻢ ﻋﺎﻟﻤﯽ ﺩﺍﺷﺖ ....

ﺷﻬـــــــــــــﺪﺍ !
ای بهترین یواشکی های دنیا
ﺷﻤﺎﮐﻪ ﺻﺪﺍﯾﺘﺎﻥ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻣﯿﺮﺳﺪ!
ﺑﻪ ﺍﻭ ﺑﮕﻮﯾﯿﺪ ﺧﻠﻮﺕ ﻫﺎﯼ ﻣﺎ ﺭﺍﻧﮕﺎﻩ ﻧﮑﻨﺪ...
"آخر دیگر ﺧﯿﻠﯽ ﯾﻮﺍﺷﮑﯽ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ ﻋﻮﺽ ﺷﺪﻩ ﺍﺳت...

از دکتر شریعتی شروع شد

بعدش آیت الله جنتی

خب طبیعیه که بعدیش یا حضرت آقاست یا امام خمینی

منتظر بعدی ها هم هستیم ببینیم که کی به امامان معصوم میرسند


میلاد با سعادت حضرت معصومه(س) و آغاز دهه کرامت بر حضرت ولیعصر(عج) و عموم شیعیان جهان تبریک و تهنیت باد.
hazrate_masoome

امروز اگر برات شفاعت به دست توست

فردا ولی شفاعت جنت به دست توست

 

فرموده اند مریم آل پیمبری

معصومه ای و چادر عصمت به دست توست

 

تفسیر « یطعمون علی حبه » تویی

وقتی که سفره های کرامت به دست توست

 

هر شب دخیل پنجره هایت ، هزار دل

آخر کلید های اجابت به دست توست

 

پر می زند به سینة من شوق کربلا !

بانوی من جواز زیارت به دست توست

 

کی می شود که بال و پرم را تو وا کنی

دل را دوباره زائر کرب و بلا کنی

 

یوسف رحیمی

شعری از مولانا که بی ربط با حضرت امام زمان(عج) ندیدمش،

آنقدر زیبا بود که آدم چند بار هم بخونه سیر نمیشه

imam_mahdi

بنشسته‌ام من بر درت تا بوک برجوشد وفا

باشد که بگشایی دری گویی که برخیز اندرآ

غرقست جانم بر درت در بوی مشک و عنبرت

ای صد هزاران مرحمت بر روی خوبت دایما

ماییم مست و سرگران فارغ ز کار دیگران

عالم اگر برهم رود عشق تو را بادا بقا

عشق تو کف برهم زند صد عالم دیگر کند

صد قرن نو پیدا شود بیرون ز افلاک و خلا

imam_zaman

ای عشق خندان همچو گل وی خوش نظر چون عقل کل

خورشید را درکش به جل ای شهسوار هل اتی

امروز ما مهمان تو مست رخ خندان تو

چون نام رویت می‌برم دل می‌رود والله ز جا

کو بام غیر بام تو کو نام غیر نام تو

کو جام غیر جام تو ای ساقی شیرین ادا

گر زنده جانی یابمی من دامنش برتابمی

ای کاشکی درخوابمی در خواب بنمودی لقا

ای بر درت خیل و حشم بیرون خرام ای محتشم

زیرا که سرمست و خوشم زان چشم مست دلربا

افغان و خون دیده بین صد پیرهن بدریده بین

خون جگر پیچیده بین بر گردن و روی و قفا

آن کس که بیند روی تو مجنون نگردد کو بگو

سنگ و کلوخی باشد او او را چرا خواهم بلا

imam_mahdi2

رنج و بلایی زین بتر کز تو بود جان بی‌خبر

ای شاه و سلطان بشر لا تبل نفسا بالعمی

جان‌ها چو سیلابی روان تا ساحل دریای جان

از آشنایان منقطع با بحر گشته آشنا

سیلی روان اندر وله سیلی دگر گم کرده ره

الحمدلله گوید آن وین آه و لا حول و لا

ای آفتابی آمده بر مفلسان ساقی شده

بر بندگان خود را زده باری کرم باری عطا

گل دیده ناگه مر تو را بدریده جان و جامه را

وان چنگ زار از چنگ تو افکنده سر پیش از حیا



بین الحرمین


نیست غمی شوق شما تا که هست
هست گدا، سفره ی آقا که هست

گفت به مجنون که چه داری برو
گفت در این دل غم لیلا که هست

هرچه بلا هست چه غم باک نیست
بر سر ما سایه ی مولا که هست

پیش تو گیریم، نداریم جا
خب قسم حضرت زهرا که هست

خصم کجا و حرم دخترش
بر سر آن پرچم سقا که هست

((شکر امیر آمد و نعم الامیر))
((دست تهی آمده دستم بگیر))